متن آهنگ // در این سرای بی کسی در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند /
به دشت پر ملال ما به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند /
یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمیکند کسی به کوچه سار /
کسی به کچه سار شب در سحر نمیزند /
نشسته ام نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار /
دریغ که از چنینی شبی دریغ که از چنین شبی سپیده سر نمیزند نمیزند /
دل خراب من دگر خرابتر نمیشود نمیشود نمیشود /
که خنجر غمت که خنجر غمت از این خرابتر نمیزند /