متن دکلمه // هوای روی تو دارم ، نمی گذارندم /
مگر به کوی تو این ابرها ببارندم /
مرا که مست توام این خمار خواهد کشت /
نگاه کن که به دست که میسپارندم؟ /
مگر در این شب دیر انتظار عاشق کُش /
به وعده های وصال تو زنده دارندم /
غمی نمی خورد ایام و جای رنجش نیست /
هزار شکر که بی غم نمی گذارندم /
سَری به سینه فرو برده ام مگر روزی /
چو گنج گم شده زین کنج غم برآرندم /
چه باک اگر به دل بی غمان نبردم راه /
غم شکسته دلانم که می گسارندم /
من آن ستاره ی شبزنده دار امیدم /
که عاشقان تو تا صبح می شمارندم /
چه جای خواب که هر شب محصلان فراق /
خیال روی تو بر دیده می گمارندم /
هنوز دست نشسته ست غم ز خوندلم /
چه نقش ها که ازین دست می نگارندم /
کدام مست، می از خون سایه خواهدکرد /
که همچو خوشه ی انگور می فشارندم /