ای مهربان تر از برگ، در بوسه های باران
بیداری ستاره، در چشم جویباران بیداری ستاره، در چشم جویباران
آینۀ نگاهت، پیوند صبح و ساحل لبخند گاه گاهت، صبح ستاره باران
آینۀ نگاهت، پیوند صبح و ساحل لبخند گاه گاهت، صبح ستاره باران
بازآ که در هوایت، خاموشی جنونم
فریادها برانگیخت، از سنگ کوهساران، از سنگ کوهساران
ای جویبار جاری
ای جویبار جاری، زین سایه برگ مگریز
ای جویبار جاری، زین سایه برگ مگریز
کاین گونه فرصت از کف دادند بی شماران
دادند بی شماران، دادند بی شماران
گفتی به روزگاری، مهری نشسته گفتم
بیرون نمی توان کرد، حتی به روزگاران
بیرون نمی توان کرد، حتی به روزگاران
بیگانگی ز حد رفت
بیگانگی ز حد رفت، ای آشنا مپرهیز
بیگانگی ز حد رفت، ای آشنا مپرهیز
زین عاشق پشیمان، سرخیل شرمساران، سرخیل شرمساران
پیش از من و تو بسیار، بودند و نقش بستند
دیوار زندگی را، زین گونه یادگاران
وین نغمۀ محبت، بعد از من و تو ماند، تا در زمانه باقی است
آواز باد و باران آواز باد و باران
آواز باد و باران آواز باد و باران
آواز باد و باران آواز باد و باران